تحولات منطقه

نشست سوم از همایش «پیوندهای ایران و افغانستان: نقش رسانه‌ها در پیوندهای اجتماعی» با محوریت «تجربه‌ی زیسته‌ی اصحاب رسانه‌های ایران و افغانستان در دوران بحران» یکشنبه ۱۷ مرداد۱۴۰۰ شد. در این نشست اصحاب رسانه، فعالان فرهنگی و شاعران و نویسندگانی از دو کشور ایران و افغانستان سخنرانی کردند.

شعر اولین رسانه‌ منعکس کننده اتفاقات افغانستان بود
زمان مطالعه: ۸ دقیقه


قدس آنلاین: یکی از سخنرانان این نشست سید سعید حسینی، مسئول پیشین دفتر خبرگزاری ایرنا در افغانستان بود. وی با اشاره به عملکرد رسانه‌ها در مواجهه با رویدادهای خبری گفت: «اگر چه خبر برخاسته از رویدادهای مشخص است، اما نقل آن به روایت خبرنگار است. علاوه بر نگارش خبرنگار سیاست رسانه نیز موثر است. اگر آن را در نظر بگیریم به تاثیر آن بر خبرگزاری می‌رسیم. تشابه مواجهه رسانه غربی با رویدادهای ما ناشی از رفتار تثبیت شده رسانه‌ای است. یعنی این رسانه‌ها به نوعی تربیت شدند که در مواجهه با یک رویداد خاص رفتاری مشابه هم نشان دهند. بدین ترتیب، در عرصه رسانه در مواجهه با رویداد خبری نگارش و رویکرد مشابهی صورت می‌گیرد. این موضوع سبب می‌شود اگر در افغانستان یا ایران رویدادی رخ دهد که به رسانه نفعی نمی‌رساند، رسانه از آن چشم می‌پوشد. این معضل ناشی از ناآموختگی خبرنگار است. باید بپذیریم که ایران و افغانستان در موضوعات مختلف معمولا چند وجه تشابه با هم دارند. اگر به این موضوع نظر داشته باشیم، در رویدادهای تفرقه‌افکن و خبرهای ریز و درست رسانه‌ها به دنبال ملت‌سازی و ارتباط بیشتر هستند؛ چراکه این اخبار برای منطقه جغرافیایی خاورمیانه مهم است. وقتی آتشی در خانه همسایه می‌افتد، ما نیز وظیفه داریم برای حل مشکل آن کمک کنیم.»

تجربه‌ی روزنامه‌نگاری آزاد در افغانستان
سعید حقیقی، مدیرمسئول رادیو نوروز، دیگر سخنران این نشست گفت: «در افغانستان تجربه روزنامه‌نگاری آزاد را فقط در دوره داشته‌ایم. دوره اول دهه چهل، معروف به دموکراسی است. در این دوره از نظر فناوری زمینه مساعدی وجود نداشت. رسانه‌ها فقط در بین معدودی از تحصیل‌کردگان باقی ماند. در سال ۱۳۵۰ با آمدن اولین کودتا و حاکمیت‌های استبدادی تجربه رسانه ازاد از بین رفت.»
 حقیقی در ادامه گفت: «مجددا در بیست سال گذشته ما تجربه رسانه های آزاد را تا همین لحظه داریم. برای اولین بار در دوره افغانستان، ما به رسانه و تفکر آزاد دست پیدا کردیم. در آغاز این تحول سیاسی در افغانستان بسیاری از افراد فکر نمی‌کردند که آزادی بیان در افغانستان رشد کند و ما شاهد این آزادی باشیم. با عناوین مختلفی می‌کوشیدند تا آزادی بیان در افغانستان نضج نگیرد اما ما تلاش بسیاری کرده‌ایم. مشکلات بسیاری داشتیم ولی امروزه در افغانستان صفحه درخشانی را در آزادی بیان ثبت کردیم. این تجربه در آینده نیز برای ما کارآمد خواهد بود.»

بازگشت به دغدغه‌های اجتماعی در شعر
محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی سخنرانی بعدی این نشست بود. کاظمی درباره نقش شعر و ادبیات گفت: «به نظر می‌رسد با توجه به رویدادهای کشورمان، شعر اولین رسانه‌ای بود که منعکس کننده اتفاقات کشور ما بود. دلایل آن این است که در جوامع سنتی ما از دیرباز شعر نقشه رسانه‌ای داشت. دلیل دیگر این است که کشور ما در وضعیت بحران، جنگ و مهاجرت است و شعر بهتر می‌تواند به کار آید. برای مثال سینما کاری جمعی است و گروهی باید مشغول به آن باشند. برای جامعه جنگ‌زده، مهاجرت کرده و بدون امکانات امکان این کار نبود.  شعر را در همه حالات می‌توان سرود و نوشت و محدودیتی ندارد. موضوع دیگر کاربرد شعر اینست که اکثر مهاجرت کرده‌های افغان به کشورهای هم زبان پناه بردند و بسیاری از افراد مهاجرت کرده می‌توانستند فعالیت‌های خود را دنبال کنند و از امکانات خوبی برخوردار بودند و امکان انتشار اشعار به زبان فارسی را داشته اند. کار دیگر ادبیات گفتمان سازی است. سه گفتمان آن شامل گفتمان مقاومت، گفتمان مهاجرت و گفتمان مهم سوم که در بیست سال اخیر رخ داده است، گفتمان هم زبانی و جهان وطنی است که در ارتباط با همزبانان فارسی در سراسر کشورها است.»
او در ادامه درباره محتوای شعر در زمان بحران توضیح داد: «چندین دهه فعالیت عمده ما در حوزه شعر بود اما به تدریج در دهه ۸۰ به بعد هنرهای دیگر نیز رونق گرفته اند. ما امروز چه باید بکنیم؟ یکی از کارهای ما تقویت بنیه ادبی به کمک فعالیت‌های آموزشی و انتشار است. کار دیگر درمان گرایش به سمت فردیت بیش از حد است. یعنی دغدغه‌های فردی شاعران جای دغدغه‌های اجتماعی را گفته است و این شعر دیگر برای شرایط بحران مفید نیست. شعر ما باید دوباره وارد صحنه اجتماع شود.»

نگاه همدلانه در برخورد با مخاطب
سخنران دیگر این نشست رضا امیرخانی، نویسنده بود. امیرخانی نیز در ادامه با اشاره به جهان‌بینی افراد در برخورد با موصوعات ادامه داد:«من به عنوان نویسنده فرستنده یک پیام هستم و پیام من درباره افغانستان بسیار وجوه مختلفی دارد. ما قبل از هرچیزی باید پارادایم خود را مشخص کنیم و بعد به موضوع بپردازیم. این کار یعنی هدف داشتن. چیزی که امروزه فراموش شده. من در پارادایم اصلی صحبت می‌کنم و پارادایم اصلی من این است که افغانستان کشور همسایه نیست بلکه پاره‌ای است که از من جدا کردند و مرزهای سیاسی تعیین کننده نیست. من موضوعات و وجوه مختلف را در این پارادایم قرار می‌دهم و بر اساس آن صحبت می‌کنم.»
امیرخانی در ادامه گفت: «موضوع دیگر نیز این است که در بین گیرنده‌ها نیز باید تفکیک حیثیات کنیم. یعنی در مواجهه با هرگیرنده‌ای نوع خاصی از رفتار را داشته باشیم. شایسته نیست که رفتار من با گیرنده مهاجر افغان با ایرانی یکسان باشد. با هر مخاطبی برای رسیدن به نگاه همدلانه نوع خاصی برخورد را داشته باشیم تا نگاه متفاوتی را به دست بیاوریم. بخشی از وظیفه ما در رسانه‌های ایران و افغانستان همین است.»

تلاش‌های رسانه‌های افغانستان در تربیت نسل آگاه
رئیس مرکز نشراتی موسسه مدیوتک افغانستان دیگر سخنران این نشست بود. سید ضیاالدین صدر نیز با تاکید بر حوادث تاریخی افغانستان گفت: «افغان‌های مهاجر در ایران روستاییان و از طبقات پایین بودند و به کارگری اشتغال داشتند. این مساله باعث می‌شد ایرانیان چندان مشتاق به برقراری ارتبط با افغان‌ها نباشند. در افغانستان نیز گروه‌های ستیزه‌جو دوره‌ای را به وجود آوردند که مردم در بدوی‌ترین حالت اسیر نان و جان شوند و از پیشرفت و رشد باز بمانند. سرکوب و دشمنی حاکمیت با جامعه سبب می‌شد که مردم افغانستان وارد فضای شبه سنتی شوند و ارتباطات اجتماعی به کمترین حد خود رسید. تا اینکه ماجرای ۱۱ سپتامبر رخ داد که نوعی شتاب شکل گرفت. شتابی که رسانه‌ها مثل قارچ و بدون هیچ ساختاری شکل گرفت.»
سیدضیاالدین صدر در ادامه گفت: «افراد در این دوره درگیر منافع شخصی شدند و زیرساخت‌ها و اهداف بلند مدت کمرنگ شد. فعالیت‌های اجتماعی از اولویت افتاد. این شتاب جامعه بدون پشتوانه علمی و بحران‌زده ما را به هرسویی می‌برد و فرصت تعقل را از ما گرفت. مردم و نخبگان اجتماعی نفس آزادی بیان را به فراموشی سپردند. با وجود این بی هدفی‌ها، رسانه‌های افغانستان تلاش‌هایی کردند که نمی توان نادیده گرفت. آن‌ها به موضوعاتی نظیر عدالت اجتماعی یا به مسائلی مثل هولوکاست و هیرمند و تقسیم عادلانه قدرت که تابو بود، پرداختند. رسانه‌ها نسل آگاه و منتقد تربیت کردند. این رسانه‌های خودجوش بیشتر از دانشگاه‌های افغانستان تلاش کردند. عدم همکاری دولت سبب شد که اقدامات نهادهای مدنی و رسانه‌ها ناکام بمانند. دلیل آن حاکمیت طالبان است. دولت فقط شنونده است. ما رسانه‌گران باید بتوانیم به این موضوع اعتراف کنیم تا دید بهتری برای آینده داشته باشیم. شتاب ناشی از حضور امریکا شکل گرفته و ناخودآگاه است، نه محصولی از تلاش افغانستان. این شتاب دیدگاهی را به وجود اورده که پول که باشد همه چیز می‌شود. وقتی هدف سیستم‌ها و افراد فقط به دنبال دستاورد مادی باشد، دیگر رشد حقیقی رخ نخواهد داد.»

ضروت حضور میدانی روزنامه‌نگاران
محمدعلی حیدری‌هایی، سردبیر ارشد ایرنا سخنران دیگر نشست «تجربه‌ی زیسته‌ی اصحاب رسانه‌های ایران و افغانستان در دوران بحران» بود. حیدری‌هایی با موضوع ضرورت میدانی حضور رسانه‌های در بحران بحث را صحبت کرد: «عرصه رسانه در ایران تا حدودی در بی‌خبری و ضعف در دسترسی اطلاعات به سر می‌رود. برای مثال تولید محتوای ما در حوزه عربستان از روی دست رسانه‌های خارجی یا آرشیوی است. در حالیکه ما می‌دانیم که کمترین ابزار راستی آزمایی وجود دارد. بزرگنمایی‌ها و سوگیری در بعضی گزارش‌های خارجی وجود دارد و فرصت پالایش آن وجود ندارد. همین حالا در افغانستان طالبان اخباری را منتشر می‌کند، در مقابل دولت افغانستان نیز با عملکرد بحث برانگیزش چیز دیگری می‌گوید و رسانه فقط دریافت کننده بیانیه‌ها است؛ درحالیکه در شبکه‌های مجازی انبوهی از تصاویر و اطلاعات وجود دارد. باید از روزنامه‌نگاری پشت میزی دوری کنیم. برای تولید محتوا حتما لزوم حضور میدانی وجود دارد.»

نقش فناوری‌های دیجیتال در نسل جدید مهاجران
رسول صادقی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور، آخرین سخنران این نشست به بررسی موضوع فناوری‌های دیجیتال و مهاجرت پرداخت: «فناوری‌های دیجیتال چه نقشی در شبکه‌های فراملی و جربانات مهاجرتی افغانستان داشته است؟ ما در عصری زندگی می‌کنیم که رسانه‌های اجتماعی نفوذ عمیقی بر زندگی ما دارند. یکی از این موضوعات مساله مهاجرت است. ما اشکال مختلفی از مهاجرت داریم، برای مثال زنان نقش بزرگی در مهاجرت دارند و تمایل زنان در زمینه مهاجرت در کشور افغانستان بیش از مردان شده است.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «رسانه‌ها و اینترنت در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند. یکی از بزرگترین جریان‌های مهاجرتی در جهان کشور افغانستان بوده است. در سال ۲۰۱۷ پناهندگان جهان از پنج کشور بوده‌اند که بعد از سوریه افغانستان بوده است. یک سوم جمعیت افغانستان تجربه مهاحرت را داشته اند و حتی بحث بی جا شدگان نیز وجود دارد. از هر چهار نفر در افغانستان سه نفر تجربه مهاجرت داخلی یا بین‌المللی را داشته است. طبق نظرسنجی‌ها ناامنی، بیکاری و مسائل اقتصادی دلیل آن است. برای کسب اخبار بیشتر تمایل به مصرف اینترنت بوده است و متوجه میشویم تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که بیشتر از اینترنت استفاده می‌کنند، بیشتر به دنبال مهاجرت هستند. اینترنت مهاجرت‌ها را تحت تاثیر خود قرار داده است. فناوری‌های دیجیتال نیز نقش مهمی بر مهاجرت داشته است. برای مثال تلفن‌های همراه سبب ارتباط پناهجویان و مهاجران با خانواده‌هایشان می‌شود.»
صادقی دربراه‌ی نقش فناوری‌های ارتباطی در پیوندهای اجتماعی مهاجران گفت: «اجتماعات مجازی که مهاجرین دارند، در شبکه‌های مجازی شکل گرفته و مهاجران کنشگران فعال شده‌اند. فناوری‌های ارتباطی سبب می‌شود در جریان سفر و ترانزیت نوع جدید از مهاجرت به وجود بیاید و افراد می‌توانند همچنان پیوندهای اجتماعی خود را هم با جامعه مبدا و هم جامعه مقصد و هم دیگر مهاجران در سراسر دنیا داشته باشند.»

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.